آیه 41 سوره دخان

از دانشنامه‌ی اسلامی

يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ

[44–41] (مشاهده آیه در سوره)


<<40 آیه 41 سوره دخان 42>>
سوره :سوره دخان (44)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

روزی که هیچ حمایت خویش و یار و یاوری کسی را از عذاب نرهاند و احدی را نصرت نکنند.

همان روزی که هیچ دوستی چیزی از عذاب را از دوستش دفع نمی کند، و چون [آلوده به شرک و کفرند] یاری نمی شوند؛

همان روزى كه هيچ دوستى از هيچ دوستى نمى‌تواند حمايتى كند، و آنان يارى نمى‌شوند،

روزى كه هيچ دوستى براى دوست خود سودمند نباشد و از سوى كسى يارى نشوند.

روزی که هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمی‌کند، و از هیچ‌سو یاری نمی‌شوند؛

ترجمه های انگلیسی(English translations)

the day when a friend will not avail a friend in any way, nor will they be helped,

The day on which a friend shall not avail (his) friend aught, nor shall they be helped,

A day when friend can in naught avail friend, nor can they be helped,

The Day when no protector can avail his client in aught, and no help can they receive,

معانی کلمات آیه

«لا یُغْنِی»: سودی نمی‌رساند. بی‌نیاز نمی‌گرداند. «مَوْلیً»: هر کس که با انسان رابطه و پیوند داشته باشد. از قبیل: دوست، خویشاوند، رئیس، هم‌پیمان، و ...

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ «40»

همانا روز جدا سازى (حقّ از باطل) وعده‌گاه همه آنهاست.

يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «41»

روزى كه هيچ دوستى از دوست خود حمايتى نمى‌كند و آنان (از هيچ سوى ديگر نيز) يارى نمى‌شوند.

إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «42»

جز كسى كه خداوند او را مورد رحمت قرار دهد، همانا او عزيز و رحيم است.

نکته ها

چون آفرينش هدفى بر حقّ دارد، پس قيامت بايد باشد، خداى حكيم كه هستى را بر اساس حقّ آفريد، گل سر سبد هستى را با مرگ رها نمى‌كند.

كلمه‌ى‌ «مَوْلًى» به معناى دوست، سرپرست، خدمت‌گزار و بنده بكار مى‌رود.

پیام ها

1- قيامت روز فاصله حقّ از باطل و نيكان از بدان است. «يَوْمَ الْفَصْلِ»

2- حضور در قيامت استثنا بردار نيست. «أَجْمَعِينَ»

3- در قيامت همه علاقه‌ها بى اثرند جز شفاعت. لا يُغْنِي مَوْلًى‌ ... إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ‌

4- در قيامت هيچ نوع كمكى در كار نيست. «شَيْئاً»

5- در قيامت نه فرد به فرد كمك مى‌كند «مَوْلًى عَنْ مَوْلًى» نه گروه به گروه. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»

6- در قيامت، با آنكه همه جمعند و انسان در جمع است، امّا تنهاست. أَجْمَعِينَ‌ ... لا هُمْ يُنْصَرُونَ‌

7- تنها خداست كه قدرت او همراه با رحمت است، نسبت به كفّار عزيز و نسبت به مؤمنان رحيم است. «إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 504

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41)

يَوْمَ لا يُغْنِي‌: روزى كه بى‌نياز نكند و دفع ننمايد، مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً: هيچ دوستى از دوست و خويش خود چيزى را از عذاب، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ‌: و نباشند دوستان كه يارى كرده شوند از جانب دوستان خود در دفع عذاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45)

كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى‌ سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50)

ترجمه‌

روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند

مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست‌

همانا درخت زقّوم‌

خوراك كسى است كه بسيار گناه‌كار است‌

مانند مس گداخته ميجوشد در شكم‌ها

چون جوشيدن آب داغ‌

بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ‌

پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان‌

بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى‌

همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بى‌نياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بى‌نيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شده‌اند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب‌

جلد 4 صفحه 629

جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ لا يُغنِي‌ مَولًي‌ عَن‌ مَولًي‌ شَيئاً وَ لا هُم‌ يُنصَرُون‌َ (41) إِلاّ مَن‌ رَحِم‌َ اللّه‌ُ إِنَّه‌ُ هُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (42)

روزي‌ ‌که‌ هيچ‌ دوست‌ و رفيقي‌ بي‌نياز نميكند دوست‌ ‌از‌ ‌او‌ رفيق‌ ‌خود‌ هيچ‌ شيئي‌ ‌را‌ و نيستند ‌آنها‌ ‌که‌ بتوانند ياري‌ كنند ‌آنها‌ ‌را‌ مگر كساني‌ ‌که‌ مشمول‌ رحمت‌ الهي‌ ‌شده‌ باشند محققا خداوند ‌او‌ ‌است‌ عزيز مقتدر و رحيم‌ بمؤمنين‌.

يَوم‌َ لا يُغنِي‌ مَولًي‌ عَن‌ مَولًي‌ شَيئاً روز قيامت‌ روز وانفسا ‌است‌ ‌هر‌ كس‌ بفكر خويش‌ ‌است‌ نه‌ پدر بفكر فرزند نه‌ فرزند بفكر پدر: يَوم‌َ يَفِرُّ المَرءُ مِن‌ أَخِيه‌ِ وَ أُمِّه‌ِ وَ أَبِيه‌ِ وَ صاحِبَتِه‌ِ وَ بَنِيه‌ِ لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ يَومَئِذٍ شَأن‌ٌ يُغنِيه‌ِ عبس‌، آيه 34 ‌الي‌ 37.

وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري‌ انعام‌ آيه 164.

وَ لا هُم‌ يُنصَرُون‌َ احدي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ نميكند بلكه‌ ‌با‌ يكديگر عداوت‌ پيدا ميكنند ‌که‌ ‌اگر‌ تو نبودي‌ ‌من‌ باين‌ عذاب‌ گرفتار نميشدم‌. الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم‌ لِبَعض‌ٍ عَدُوٌّ زخرف‌، آيه 67.

إِلّا مَن‌ رَحِم‌َ اللّه‌ُ كساني‌ ‌که‌ مشمول‌ رحمت‌ الهي‌ هستند درجه اول‌ انبياء و ائمه طاهرين‌ ‌که‌ شفاعت‌ ميكنند عصات‌ مؤمنين‌ ‌را‌، و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آنها‌ مؤمنين‌ ‌که‌ برحمت‌ الهي‌ نائل‌ شدند ديگران‌ ‌از‌ مؤمنين‌ ‌را‌ شفاعت‌ ميكنند، و مسأله شفاعت‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ و صريح‌ آيات‌ و اخبار متواتره‌ و اجماع‌ علماء شيعه‌ ‌بر‌ ‌او‌ قائم‌

جلد 16 - صفحه 96

‌است‌ و انكار كننده ‌او‌ ‌از‌ ربقه ايمان‌ خارج‌ ‌است‌ غاية الامر مشروط باذن‌ پروردگار ‌است‌ و خاص‌ اهل‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ دين‌ ‌او‌ مرضي‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌، و ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ صفحه 237‌-‌ 245 مفصلا آيات‌ و اخبار ‌آن‌ ‌را‌ ذكر كرده‌ايم‌، و شرايط شفيع‌ و مشفع‌ عنه‌ و شفعاء يوم القيامة و دفع‌ اشكالاتي‌ ‌که‌ عامه‌ كرده‌اند بيان‌ كرده‌ايم‌ مستدعي‌ ‌است‌ مراجعه‌ نمائيد.

إِنَّه‌ُ هُوَ العَزِيزُ قاهر و غالب‌ و قادر ‌بر‌ عذاب‌ اهل‌ النار ‌است‌، ‌او‌ اشد المعاقبين‌ ‌است‌ ‌في‌ موضع‌ النكال‌ و النقمة، و أعظم‌ المتجبرين‌ ‌است‌ ‌في‌ موضع‌ الكبرياء و العظمة.

الرَّحِيم‌ُ نسبت‌ بمؤمنين‌ و ارحم‌ الراحمين‌ ‌است‌ ‌في‌ موضع‌ العفو و الرحمة ‌که‌ ميفرمايد: وَ رَحمَتِي‌ وَسِعَت‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآياتِنا يُؤمِنُون‌َ اعراف‌ آيه 155.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 41)- سپس به شرح کوتاهی در باره این روز جدائی پرداخته، می‌گوید:

«در همان روزی که (هیچ کس به فریاد دیگری نمی‌رسد و) هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمی‌کند، و از هیچ سو یاری نمی‌شوند»! (یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).

آری! آن روز، روز فصل و جدائی است، روزی است که انسان از همه چیز جز عملش جدا می‌شود، و مولی به هر معنی که باشد- دوست، سرپرست، ولی نعمت، خویشاوند، همسایه، یاور، و مانند آن- توانائی حل کوچکترین مشکلی را از مشکلات قیامت برای کسی ندارد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع